کلام آخر را همان اول بگوییم، سری Borderlands از هر زاویه متفاوت است. یکی از معدود نامهای بلند در دنیای بازیها که از بدو تولد و زاده شدن تا هماکنون صدا و لحن متفاوت خود را در قصهگویی اثبات کرده است. دلیلِ بیرقیب بودنِ اینچنین عنوانی به سادگی این است که بازی پای در مکانی گذاشته است که در واقع به نام اوست. شکوفنده یک سبک خاص از بازیهای ویدیویی. با این نگاه ماجرا را بررسی کنید که سری Borderlands برای ساخته شدن، حتی نیازی به قرض گرفتن محیط و شهر یا محل خاصی ندارد؛ حتی سلاحهای حاضر در بازی تا حد زیادی ساخته ذهن عوامل سازنده، و محصول خلاقیت است و تلاش شده تا معنی واقعی سفر به یک سرزمین متفاوت در ذهن بازیکن زنده شده باشد. در همان دوران، در سال ۲۰۰۹ میلادی هنگامی که اولین بازی Borderlands وارد بازار شد، بسیاری از بازیکنان از حجم بالای خلاقیت، در یک بازی خلاقانه و در محیطی خلاقانه شگفتزده شده بودند. به علاوه قابلیت کوآپ و بازی چندنفره که جذابیت بازی را چند برابر میکرد. ماجرا از این قرار است که در سیاره پاندروا (که محل شروع اتفاقات بازی است)، شرکتهای مختلفی به امید یافتن مواردِ خارقالعاده و اسرارِ نهفته در دل این سیاره، وارد سرزمینهای زنده پاندورا میشوند و مدام این تغییرات، باعث میشوند تا شرایطِ این سیاره که پیش از این بکر و دستنخورده بوده، دستخوش تغییر شود. بازمانده اخبار و اتفاقاتی که به سبب حضور این کمپانیها به مکانها و سیارات دیگر میرسد، درنهایت منجر به حضور افرادی از هر نوع و رفتار و جبههای در آن سیاره میشود که این تازه شروع اتفاقات نسخه اول است. جایی که شکارچیان گنج، که اتفاقاً بازیکن در نقش یکی از آنان قرار میگیرد، در رقابتی خونین و خطرناک برای رسیدن به مقصد از هر وسیلهای استفاده میکنند.
محیطی که در آن قرار است به جستجو بپردازید، پرجزئیات و در عین حال زیبا و سرگرمکننده است. همین ویژگیها در بازیهای دیگر سری نیز حضور دارند.
در ابتدا قبل از بررسی کلی، باید گفت که Borderlands: Legendary Collection شامل اولین و دومین قسمت سری به علاوه بازی Borderlands: The Pre-Sequel میشود. در کنار این سه عنوان، محتوای قابل دانلودی که برای این بازیها عرضه شده نیز حضور دارد که ساعات زیادی از گیمپلی را برای طرفداران نینتندو سوییچ به ارمغان میآورند. بیشتر از ۲۰۰ ساعت گیمپلی پرجزئیات که بسیار عدد قابل توجهی است. مخصوصاً وقتی بدانیم که هرکدام از این عناوین، خود شامل بستههای الحاقی زیادی هستند که بازهم هرکدام از این بستهها، ساعتها گیمپلی دارند و واقعاً خسته شدن از چنین عنوانی بسیار سخت است. به مانند نسخه کالکشن بایوشاک، این عنوان نیز با قیمت ۵۰ دلار به فروش میرسد که البته پس از خرید، میتوانید جداگانه به دانلود بازی مورد علاقه خود بپردازید. از طرفی هم، برای دانلود به فضایی بیشتر از ۵۰ گیگابایت نیاز دارید.
در قسمت اول، بازیکن باید از میان چهار شخصیت، یکی را به دلخواه خود انتخاب کند. هرکدام از این شخصیتها نیز قابلیتهای ویژه خودشان را دارند. چیزی که این شخصیتها را بسیار از یکدیگر متفاوت میکند، جزئیات دیالوگ و رفتار هرکدام است. پیشینه هرکدام از شخصیتها، از آنان افرادی زنده میسازد که بدون شک از همراهی با هرکدام به تجربهای جدید دست پیدا میکنید. در زمینه داستان، خیلی ساده باید گفت که بازیکنان با یک شیوه داستانگویی متفاوت سروکار دارند. اگرچه در بسیاری از لحظات، داستان، مقصود و هدف بازی نیست، اما همین داستان خود یکی از پایههای اساسی سری Borderlands است که به حضور هرکدام از این شخصیتها در دنیای بازی و فعالیتهای آنان هدف و مقصود میدهد و از طرفی، گاهی با طنزِ عجیب و غریبِ سری، کمی هم ذهن مخاطب را آزاد میکند، میخنداند و باعث خلق لحظات مفرح بسیار یکتا و خلاقانهای میشود. تقریباً همین اتفاق، در همه بازیهای سری حضور دارد. همین شخصیتهای خاص که نظیرشان را ندیدهاید و کاملاً در نوع خود اولین هستند، در هرکدام از این بازیها تکرار میشوند تا هر بار بازیکن خودش را در جریان یک مسیر نو و تازه ببیند. شخصیتهایی که از هرلحاظ متفاوت هستند و وقتی کلمه متفاوت به کار برده میشود یعنی از اخلاق گرفته و رفتار تا شیوه ارتباط و مکالمه (که در اکثر اوقات نتایج خیلی خوبی به همراه ندارد!) تا سادهترین چیزها مانند مدل مو و لباس پوشیدن و چهره، همگی حالتی کاریکاتوری دارند.
و اما گیمپلی! یگانه پایه استوار حاضر در سری بوردرلندز که نفس بازیکن را بند میآورد و باعث میشود تا هرچه اتفاق عجیب در یک عمل تیراندازی وجود دارد پیش بیاید!
گیمپلی در سری Borderlands نه تنها همان چیزی نیست که انتظار دارید، بلکه بسیار فراتر از آن است! یگانه پایه استواری که بازی به آن اعتماد دارد و نفس بازیکن را بند میآورد. در جریان تجربه بازی، باید احتمال هر اتفاقی را بدهید. درنهایت اتفاقاتی از دل همین تیراندازیهای ساده سردرمیآورند که اصلاً تا پیش از این فکرش را هم نمیکردید. بازیکن در جریان تجربه خود مدام تشویق میشود تا جهانِ غنی و پرجزئیات بازی را با دقت درنظر بگیرد و به جستجو در آن بپردازد. چه ماموریتهای اصلی را انجام دهید و چه مراحل فرعی، هرکدام در زمینه طراحی مراحل و گیمپلی، حرفی برای گفتن دارند. مخصوصاً با توجه به نقطه قوت اصلی بازی که گیمپلی است، خسته شدن در اینچنین عنوانی به ندرت پیش میآید و فقط رانندگی با وسایل نقلیه موجود در جهان این عنوان، به خصوص اگر در کنار دوستان باشد، بسیار لذتبخش است. اگرچه تجربه بازی به صورت تکنفره یک سفرِ درجه یک به پاندورا است، اما تجربه این بازی به همراه دوستان چه به صورت آنلاین و چه به صورت تقسیم صفحه درکنار یکدیگر، به شدت کیفیت این تجربه را ارتقا میدهد. بازی کاملاً برای این حالت بهینه شده است و ارزش حضور این قابلیت زمانی بیشتر به چشم میآید که بدانیم تعداد بازیهای خوبی که امروز از این قابلیت پشتیبانی کنند بسیار ناچیز هستند.
سیستم شخصیسازی سلاح در بازی بسیار خلاقانه و عجیب است که در جریان مبارزات حسابی به کارتان میآید
اگر از دوران کودکی به ساخت و تجارت اسلحه علاقه داشتید (!) الان دقیقاً وقتش است تا وارد کار شوید! سیستم شخصیسازی اسلحه در سری بوردرلندز آنقدر یگانه و خلاقانه است که میتوانید حتی با ترکیب چند سلاح و ساخت چند قطعه مختلف، یک سلاح جدید بسازید و در بازارهای جهانی بفروشید! یکی از زیباترین و بهترین نکات سری بوردرلنز سیستم شخصیسازی اسلحه است که در هیچ بازی به جز این بازی آن را پیدا نمیکنید. گاهی حتی سلاح و تفنگهایی را میسازید یا پیدا میکنید که تاکنون دیده نشدهاند و همین موضوع تنوع بسیار بالایی به گیمپلی عمیق بازی میدهد. انواع مدلها و سبکهای مختلف تفنگ با یکدیگر ترکیب میشوند. بر اساس سبکی که شما علاقهدارید میتوانید اقدام به انتخاب و یا حتی تولید سلاح کنید! اگر از تفنگهای کوتاه برد و سریع بیشتر استفاده میکنید، لیست بلند بالایی از این نوع تفنگها وجود دارد. اگر به تفنگهایی مانند اسنایپر علاقه دارید، دست به کار شوید و انتخاب کنید. اصلاً هردو را باهم ترکیب کنید! اگر هم به هیچکدام علاقه ندارید، اصلاً جای نگرانی نیست و همان لحظه یکی بسازید! این شیوه شخصیسازی در ابتدا در جریان مبارزات بسیار به کمک شما میآید. گاهی اوقات، بازیکن باید مدتها روی تفنگها و اجزای مختلفی که قابلیت اتصال به سلاحهای بازی را دارند مطالعه کند(!) و وقت بسیاری صرف کند تا درنهایت، بهترین و کشندهترین ترکیب ممکن ساخته شود. در مرحله بعدی ساختن تنفگ مورد علاقه شما به شکل عجیبی تجربه شما را شخصی و منحصر به فرد میکند تا هیچگاه، یادتان نرود که در کودکی تجارت سلاح، خواب هرشب شما بوده است!
به مانند یک سفر رویایی و عجیب، در جریان حضورتان در دنیای بوردرلندز، با شخصیتهایی دوست داشتنی و به یاد ماندنی رو بهرو میشوید.
نسخه نینتندو سوییچ Borderlands: Legendary Collection در زمینه فنی عملکردی تقریباً بینقص دارد. معنای این جمله را زمانی بهتر متوجه میشویم که بدانیم در سالهای گذشته، این بازی حتی بر روی برخی کنسولها از مشکل افت فریم رنج میبرد ولی نینتندو سوییچ، به بهترین شکل ممکن این مجموعه را روی کار آورده که این عنوان را به یکی از بهترین پورتهای این کنسول تبدیل میکند. فریم ریت بازی روی عدد ۳۰ قفل شده است و برخلاف برخی از پورتهای گذشته، افت فریم را شاهد نبودیم یا حداقل متوجه نشدیم. حتی در صحنههای شلوغ نیز بازی عملکرد خوب خود را حفظ کرده است و همین موضوع بر ارزش کلی آن میافزاید. در زمینه کیفیت بافتها نیز همانطور که میدانیم، طراحی هنری بازی به طور کلی از سبک متفاوتی پیروی میکند و به همین دلیل، کیفیت بافتها روی نینتندو سوییچ بینظیر است. در عین حال، علاوه بر اینکه کیفیت بافتها بسیار مناسب است، به دلیل رنگبندی بهتر و غلظت بیشتر رنگها در نینتندو سوییچ، کیفیت کلی تصویر بسیار بهینه و مناسب شده است. اما در نهایت، پس از اشاره به همه نکات خوب این نسخه، باید به این نکته نیز اشاره کرد که متاسفانه تجربه بازی بدون کنترلر حرفهای در ابتدا دشوار است. به خصوص برای کسانی که کمتر بازیهای شوتر اولشخص بازی کردهاند و برای دریافت بهترین حالت کنترل و نشانهگیری در بازی، پیشنهاد میشود تا از کنترلرهای حرفهای سوییچ یا از قابلیت نشانهگیری خودکار استفاده کنید.
شما دعوت هستید تا به تجربه یکی از بهترین پورتهای قابل اجرا بر نینتندو سوییچ بپردازید. سری Borderlands همواره یکی از خوشنامترین بازیهای ویدیویی میان علاقهمندان به سبک تیراندازی بوده است. به خصوص اگر به نقشآفرینی نیز علاقهمند هستید، تجربه این بازی به شدت توصیه میشود. همانطور که گفته شد، این عناوین هرکدام، از هر زاویه متفاوت هستند. تا آن حد که پس از گذشت ۱۱ سال از عرضه اولین قسمت، هنوز هم بسیاری از ویژگیهای بازی، دستنخورده و در انحصار همین مچموعه باقی ماندهاند؛ درکنار شخصیتهای بیمانند و داستانی مفرح، و صدالبته، گیمپلی خاص سری، طرفداران نینتندو سوییچ در روزهای پایانی نسل هشتم با یکی از بهترین بازیهای جدید روی این کنسول محبوب طرف هستند. یک رویای به همریخته اما دوست داشتنی، در نقطه صفر مرزی.
دیدگاه خود را بنویسید